مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
مهیار جونمهیار جون، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

هدیه های آسمانی

يه خنده ناز

  امروز آخرين روز شهريور بود و مهتا خيلي ناز خنديد ...                   اينم يه خواب خوشمزه بعد اين خنده هاي ناز ...         ...
31 شهريور 1390

5 ماهگيت مبارك باشه عزيزم

    سلام خانوم خوشگل من ... چطوري شكوفه بهاري من ... امروز 5 ماهه شدي ... چه زود گذشت مهتا گلي ... انگار همين ديروز بود كه فهميدم تو رو دارم ... الان 5 ماه گذشته و مامان و بابا هر روز كه مي گذره بيشتر عاشقت مي شن .... جوري كه مي گن قبلا بي مهتا چطور زندگي مي كرديم ؟؟؟ عزيزم الان دو فصل رو تجربه كردي بهار و تابستون .... دو روز ديگه فصل پاييز مياد و اون رو هم به اميد خدا با هم سپري مي كنيم ... عزيزم ايشالا گل باشيو عمرت گل نباشه ...   اينك كيكت مامان خلاقي داري ها نه ؟؟؟       اينم يه خنده ناز البته تكون خوردي تار شده ولي دوستش دارم ...            ...
29 شهريور 1390

نشستن و غذا خوردن مهتاي ناز مامان

  سلام ناز نازي ... خوبي مامان جون ... قربونت برم من  براي اولين بار نشستي  و خودتم از اين كار تعجب كردي ... آره 24 شهريور بود كه ديگه واسه خودت خانومي شدي ... ببين هم نشستنتو و هم تعجب كردنتو            راستي 25 شهريور هم اولين وعده غذاي كمكي رو شروع كردي ... كه خيلي هم دوست داشتي مي دوني چي بود ... ؟؟؟ يكم فكر كن ... آره درست حس زدي حريره بادوم بود كه مامان جوني براي بار اول برات درست كرد و بهت داد ... دستش درد نكنه و نوش جونت عزيز مامان و بابا     راستي عزيزم ديروز وزنتم كردم شدي 8500 گرم و قدتم شده 68 ... ماشالا قد بلندي خانوم خوشگلم .. راستي از اي...
26 شهريور 1390

سفر به چابكسر

      سلام خوشگلم ... خوبي ماماني  بالاخره براي اولين بار رفتي شمال البته قبلا هم رفته بوديا ولي تو شكم مامان بودي همش مي خوندي : دارم مي رم دريا كنار ... دريا كنار خيلي قشنگه .... عيد فطر بود كه راه افتاديم يعني 9 شهريور ولي ماماني اگه بدوني چقدر شلوغ بود 13 ساعت تو راه بوديم ولي ماشالا اينقدر دختر خوب و نازي بودي كه اصلا مامانو اذيت نكردي دختر قند عسل اينجا كرجه و مونديم تا مامان جوني و بابا جوني بيان تا با هم بريم شمال تو بغل مامان و بابا عكس گرفتي       اين اولين عكسيه كه بعد از ورود به شمال گرفتي عزيزم ... مامان قربون اون زبونت بره         و...
21 شهريور 1390

مستي هم عالمي داره

  سلام عزيزم ...  مامان براي اين كه شير داشته باشه تا گلش بخوره همش بايد دلستر بخوره ... ولي چون خيلي دلت مي خواست و همش مامانو نگاه مي كردي مامانم دلش سوخت و كل شيشه رو داد بهت عزيزم حيف كه نمي توني بخوري جيگر ماماني .... راستي امروز يه بارون حسابي اومده و كلي خنك شده حالا كه مي خوايم بريم شمال نمي تونيم بريم شنا خيلي بد شد ... ولي فداي سرت ماماني در عوض كلي هوا خوبه           ...
7 شهريور 1390

شكار لبخند مهتا گلي

  بالاخره مامان لبخندتو شكار كرد  عسلم  ....  مي خنديا ولي روبروي دوربين اصلا نمي خندي   تازه براي اولين بار جوراب شلواري پوشيدي خيلي ناز شده بودي ناز نازي راستي اين روزا همش مي گي ماما كه كلي منو ذوق مرگ مي كنه                       ...
2 شهريور 1390
1