هدیه های آسمانی

سلام به مهتای نازم امروز از خونه مامانی رفتیم مدرسه و خیلی زود رسیدیم ..... منم از فرصت استفاده کردم و برات چند تا عکس گرفتم تا یادگاری بمونه از اولین روزهای مدرسه ..... از پنجره کلاست برج میلاد دیده می شه .... راستی بهار جون ( معلمت ) خیلی ازت تعریف کرد و گفت مهتا  خیلی خیلی دختر ماهیه و خانم . منم کلی کیف کردم .... عکسها رو برات می ذارم تا ببینی نازگلکم ...       تو شدی گروه آناناس و با دوستات کلی بازی می کنی و دوستشون داری ...     راستی ببین ززری چطور با نرم افزار تو رو عروس کرده .... شبیه دختر 18 ساله شدی قربونت بره مامان     اين روزا يه...

سلام به مهتاي ناز نازي من  بالاخره روز موعود فرا رسيد و مهتا جون من وارد مدرسه شد . 17 مهر 95 اولين روز تحصيلي مهتا جون شد و مهتا  وارد دنياي جديدي شد .  اميدوارم كه گل من هر روز موفق تر از ديروز باشه و از زندگيش لذت ببره .... اسم معلمت هست خانم اسماعيلي و البته به قول خودتون بهار جون .... جونم واست بگه كه يكم واست سخته  چون مدام بايد كفش پات باشه و مقنعه رو سرت ولي خوب كم كم عادت مي كني نازگلكم ....      صبح برات اسپند دود كردم و از زير قرآن ردت كردم كه ايشالا هميشه قرآن پشت و پناهت باشه .         اينم از كتابات كه جلدشون كرديم ...

سلام به مهتای نازم  خوبی ؟ خوشی ؟  امسال برای اولین بار عکس پرسنلی گرفتی که ببری واسه مدرسه ....... ماشالا چقدر بزرگ شدی      به پیشنهاد تو رو قاب موبایل من طراحی کردیم ببین چه خوشگل شده .....     این روزا یه سری چیزهای جدید خریدیم و باهاش بازی کردیم ..... پازل 3 بعدی چوبی و قاب عکس شنی        یه روز با من اومدی سر کار اینم شد نتیجش .... کنجکاوی با میکروسکوپ      رفتیم بوستان آب و آتش و اونجا کلی بازی کردی ....        خوب من برم عزیزم که دیگه دیرم شده ..... ...