باز آمد بوي ماه مدرسه
اين روزهاي ما در تابستان 98
واكسن 18 ماهگي و كلي سفر و گردش
سفر به شمال زیبا
سلام به مهتا گلی و میار عسلی ... خوبین عزیزای من .... تصمیم گرفتیم بریم شمال که هم بریم دریا و هم تولد گوگولی های عمه .... جای همه خالی خیلی خوش گذشت .... اینم عکس های شمال ... مزارع برنج واقعا زیبا هستن .... اینم مهیار خان ما در کنار دریا که حسابی سردش شده ... آخه هوا باد داشت حسابی مهیار جونی خودش داشت رو آب می خوابید ... ماشالا شناگر خوبی می شیا کلک .... اینم تولد گوگولیای عمه .... هیوا جون .... هلما جون و هلسا جونی ... ایشالا تولد 120 سالگی تون عزیزای عمه ... اینم مهیار جون در حال استفاده از کادوی تولد بچه ها ..... ...
اردیبهشت زیبا
سلام و صد تا سلام به گلهای زندگیم .... امسال بهار بدجوری هوا خوب بوده و هست ... واقعا باید شکر کنیم ... ماشالا اینقدر بارون باریده که دور خونه ما پر از شقایق های زیبا شده ....مهیار جون و مهتا جون هم عاشق گل ... همش می خوان برن اونجا .... ببین آخه چقدر گل دوست داری مهیاری ... اینم مهیار عاشق پارک آبجی و داداش مهربون ... وقتی مهیار جون افطار می خوره ... قبول باشه روزه کله گنجشکی عزیزم ... این روزا همش اشاره می کنی که این چیه و اون چیه .... وقتی تو کمد رختخواب مامانی...
اولین سفر مهیار جون به مشهد مقدس و البته سومین سفر مهتا گلی
سلام به مشهدی های ناز و کوچولوم مهیار ما برای اولین بار رفت مشهد و کلی ذوق کرد ... ماشالا مهیار جان ما خیلی خوش سفره ... یعنی اصلا ما رو اذیت نکرد بس که پسر نازیه .... اولین بار هم بود که هواپیما سوار شد و موقع تیک آف قشنگ فهمید چه خبره و کلی عکس العمل نشون داد ، گل پسر باهوش من ... خیلی بهمون خوش گذشت و در کل سفر جالبی بود ... ایشالا قسمت هر کی که دوست داره بشه این سفر خوب امام رضا ایشالا پشت و پناه ناز دخترم و گل پسرم باشه و البته همه بچه های گل .... تازه مامانی هم همراهمون بود و بیشتر خوش گذشت ... ایشالا خدا همه مامانها رو حفظ کنه .... جای همه هم خالی بود .... اینم مهیار ج...
تولد 8 سالگی نازگلکم مهتا جون
تولد تولد تولدت مبارک .... 8 سال پیش چنین روزی به دنیا اومدی و شدی همه دنیای من ... دوست دارم نازگلکم .... ایشالا جشن تولد 120 سالگیت عشقم ... ایشالا روز به روز موفقیت و شادیت رو ببینم ... البته این رو برای همه مادرها و بچه ها آرزو می کنم ... به امید روزهای خوب و خوش ...
بهار زیبای 98
سلام به مهتا جون و مهیار جونم ... خوبین گلای من ؟ یعنی فصلی قشنگتر از بهار هم داریم ؟؟؟ اونم بهار 98 با اینهمه بارون رحمت ... خدایا شکرت ... اینم بهار 98 و گلهای ما ... اینم شوماخر ما ..... یعنی اینقدر خوشحال شده بود شقایق دیده بود ... اینم مهیار خان ما که به شدت جدی شده .... ایشالا که بهار 98 ، بهار خوبی برای همه باشه .... ...
نویسنده :
مامان مريم
10:42
سال نو مبارک ... سال 98 ...سال خوک
سلام سلام به روی ماهتون ... به چشمون سیاهتون سال نو مبارک عسلای من ... ایشالا یه سال خوب پیش رو داشته باشین ... مامان قربونتون بره عشقای من .... امسال دومین سالیه که ما 4 نفره هستیم ... مهیار جون هم با خودش کلی خوشی آورده اینم هفت سین ما که با کمک مهتا گلی چیدیم ... سال تحویل ساعت 1 و نیم شب بود و مهیار خان خواب بود ... ولی ما 3 تا بیدار بودیم ... فرداییش رفتیم عیددیدنی و اینم مهیار خان ما که باز خوابیده ... ناز و خوشگل تو سفر هم که اکثرا خواب بود ولی وقتی بیدار بود ووووی همش می گه رانندگی کنم بابا بچه جان ...خطر داره حسن ... اینجا...