مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره
مهیار جونمهیار جون، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

هدیه های آسمانی

سفر به امامزاده داوود

سلام به گلای مامان  خوبین عزیزای من .... 29 اسفند که آخرین روز سال 97 بود ، تصمیم گرفتیم بریم امامزاده داوود ولی چه هوایی چه برفی ... اصلا عالی ... جای همه خالی ... شعر گفتما دقت کردین ... مهیار تا حالا همچین برفی رو ندیده بود ... اولش مات و مبهوت بود و بعدش دوست داشت بازی کنه .... مهتا هم که طبق معمول عاشق برف بازی      خلاصه اینکه خیلی خوش گذشت و جای همه خالی بود ... اینم چند تا عکس از خوابیدن و خوردن مهیار نازنازی ... اینجا دیگه خیلی خوابش میومد تا غذا خورد خوابید ... فدات بشه مامان نازنازی    اینم به وقت بستنی خوری ... مهیار خان ما بدجوری عاشق...
29 اسفند 1397

مهیار من 16 تا مروارید داره

سلام سلام عزیزای من ...  مهیار ما این روزا همش درگیر دندون درآوردن بود و کلی هم مریض شد فداش شم ... زمستون سختی رو گذروندیم ... ولی بازم خدا رو شکر  الان 16 تا مروارید داره و باید مواظب باشیم که خراب نشن مرواریدهای خوشگلش ... خلاصه بگین ماشالا ... چشم نخوره ایشالا گل پسر ناز ما ...  الهی که همیشه خوش و خرم باشین گلای زندگی من ...      ...
15 بهمن 1397

کارنامه مهتا گلی

سلام سلام صد تا سلام ... بگین ماشالا که دخترم بازم گل کاشته .... همه نمراتش عالی شده ... ایشالا که همیشه موفق باشی گل اول من ... اینم عکس جشن صدگان و جشن یلدا که تو مدرستون برگزار شد ...  راستی اون الویه 100 هم تزیین خودم بود ... ایشالا که همیشه موفقیتت رو ببینم نازگلکم ....   ...
15 بهمن 1397

شب یلدا و تولد بابا جون

بازم یه شب یلدای دیگه و امسال دومین ساله که ما مهیار جونی رو داریم ....  البته قبلش سلام به نازگلکم مهتا و قند عسلم مهیار جونی ...  امسال هم برای بابا تولد گرفتیم ... ایشالا که بابا 100 سال زنده باشه و مواظب گلای من باشه ...  بابا جون دوستت داریم ...   اخه مهیار جونی چرا منو اینطوری نگاه می کنی گل پسرم ... می خورمتا نازنازی  و اما یه بار رفتیم توچال و مهیار تبدیل به آدم برفی شد ... اینم یلدا تو خونه مامانی جون ...  و اما معرفی می کنم ... کمرا من هستن ایشون ... اینم غذا خوردن این روزهای مهیار جونی ... وقتی مربای آلبالو می خو...
2 دی 1397

تولد تولد تولدت مبارک مهیار عزیز ما یک ساله شدی

سلام به عزیزای دلم خوبین خوشگلای من ... 14 آذر رسید و تولد گل پسرمون شد .... خوش اومدی گلم ... یک سالگیت مبارک باشه ایشالا عزیزم .... ایشالا 120 ساله بشی عشق مامان  مهیار جونی برات فردای روز تولد اصلیت یعنی 15 آذر ، تولد گرفتیم ... یکم تب داشتی چون از روز قبلش مریض بودی ولی خدا رو شکر به هممون خیلی خوش گذشت عزیزم ....   اینم دو تا گلای من ... آبجی مهتا برات خیلی مایه گذاشت ... برات رقص چاقو هم کرد ... ایشالا برای هم خواهر و برادر مهربونی باشین گلای من ...   اینم بقیه عکسای تولد ....               &nb...
16 آذر 1397

سفر به شمال و اردبیل

سلام به میوه های خوشمزه زندگیمون ... خوبین خوشمزه های من ... این روزا که مهیار جون در اوج خوشمزگی به سر می بره ... راه می ره ... می خونه دای دای دای ... بابا و مامان می گه ... خلاصه حسابی برامون دلبری می کنه ... حسابی هم کنجکاوه و همش در حال بررسی اطراف ... یه نمونش رو ببینین ...  بازرسی دقیق پوشک ...   و اما رفتیم و لباس مهتا جون رو پیدا کردیم و تنش کردیم ... این لباس خوشگل رو مامانی جون برای مهتا جونی بافته بود ... با این که صورتی هست دوست دارم که بپوشی بس که خوشگله و البته خاطره انگیز ... اینو که پوشیدی ازت پرسیدیم مهیار جون لباس آبجی رو پوشیدی ؟ یه دفعه گفتی آیه و من و مهتا ذوق کردیم ... با اینکه ات...
8 آذر 1397

مهیار جونم 11 ماهگی مبارک

سلام به گلهای مامان ... خوبین عزیزای من ... امروز مهیار جون ما 11 ماهه شده بگین ماشالا ...چشم نخوری ایشالا .... الان دیگه ماشالا خیلی خوب راه می ره و کلی با نمک شده قند عسلی ما .... مامان قربونت بره با اون خنده های نازت ... با آبجی مهتا جون برات یه دسر درست کردیم و 11 ماهگیت رو با هم جشن گرفتیم گلم ...       راستی امسال بابا طاها برای ایام اربعین رفت کربلا و مهتا جون و مهیار جون برای بابا یه بنر درست کردن ... و به بابا گفتن که زیارت قبول ... ایشالا قسمت همه آرزومندان بشه و خدا قسمت کنه همه با هم بریم گلای من ...   یه روز تصمیم گرفتیم بریم امامزاده داوود ... جای همه خالی چه...
14 آبان 1397

مهتا جون و نماز خوندنش

سلام به مهتای گل من ... مهتا جون من دیگه واسه خودش خانمی شده .... بگین ماشالا ... الان دیگه کم کم داره نماز می خونه و خودش رو برای آینده آماده می کنه ... ایشالا همیشه موفق باشی نازگلکم ... مامان هم براش یه ست عبادت تهیه کرده که تو نماز خوندن هم خوشگل و ناز باشه مثل همیشه ...   ایشالا که همیشه اینقدر به نمازخوندن علاقه داشته باشی گل گلی من ... مامان قربون اون چادر پوشیدنت بره  ...
26 مهر 1397

عسلکم مهیار جون 10 ماهگیت مبارک

سلام سلام 100 تا سلام ... هزار و سیصد تا سلام به گل گلام ... مهیار ما 10 ماهه شده ... ما همش فکر می کردیم رکورد مامان مریم رو تو راه رفتن می زنه ولی نزد ... دیگه مامان مریم اولین رکورد رو داره  تو خانواده ... الکی نیست که    ... خلاصه اینکه مهیار ما هنوز راه نمی ره و ما همچنان منتظریم  این روزها یه سرمای بدی خورده که نگو و نپرس ... ایشالا زودی خوب می شه گل پسری          راستی دوقلوهای دایی علی اومده بودن پیش ما ... هلما جون و هلسا جون ... آخی اینقدر نازن که نگو ...   اینم اولین عکس از تب و مریضی مهیار جون ... ایشالا هیچ بچه ای مریض ...
16 مهر 1397

باز آمد بوی ماه مدرسه

سلام به مهتای نازم ... اولین گل زندگی من ... امسال ماشالا می ری کلاس دوم ... ایشالا که همیشه شاد و موفق باشی عشق مامان ... چقدر روزها داره زود می گذره ... علیرغم اینکه بچه داری سخته ولی شیرینم هست .. خدایا شکرت ...     برات یه سری عدد درست کردم تا آموزش ریاضی برات راحت تر بشه گلم ...     ایشالا هم مهتای من و هم همه بچه ها موفق باشن و آینده روشنی داشته باشن ... راستی همش مهیار خان آبجی رو می بره ومی یاره بس که غیرتیه بچم  ...
1 مهر 1397