اولين سفر سال جديد
سلام به مهتاي دوست داشتني من
رفتيم زنجان و عمه ها و عمو حامد و آقاجون و مادرجون و همه دخترعمه ها و پسرعمه علي رو ديديم .
اونجا همش با بچه ها بازي مي كردي و مي گفتي بازي بوكونم .......
خلاصه خيلي بهت خوش گذشت و كلي با بچه ها بازي كردي .........
اينجا حاضر شديم كه بريم و مهتا با كيفش كه خيلي دوستش داره منتظره بابا طاهاست ...
اينجا هم با سارا عكس گرفتي ....
راستي اين كفشاي خوشگل قرمز هم عيدي مامانيه دستش درد نكنه خيلي نازه
اينم يه هاپوي كوچولو كه كلي ازش خوشت اومده بود ....
اينجا هم از عيد ديدني خسته شدي و رفتي لالا
با چتر در انتظار بارون ..........
و در آخر گفتي كه رانندگي بوكونم ........
و اين بود سفر نامه ما به زنجان ..... اميدوارم بهت خوش گذشته باشه توپول مامان .......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی