سفر به اردبیل و زنجان
سلام به مهتای نازم
این روزا رفتیم اردبیل و به خوشگل من خیلی خوش گذشت .
ایشالا همیشه بهت خوش بگذره عزیز دل مامان
از راه شمال رفتیم و کنار رودخونه موندیم تا مهتا جون آب بازی کنه .
بعدشم رفتیم سمت انزلی و یجا کنار دریا توقف کردیم . کلی کیف می کردی آخه خیلی وقت بود دریا رو ندیده بودی
اینجا هم دوست داشتی رانندگی کنی منم گفتم باشه .
اردبیل رفتیم دریاچه شورابیل و اونجا کلی بازی کردی .
از اونجا برگشتیم خونه عمه نسرین و مهتا خیلی خسته بود . باورم نمی شد خودش رفت جاشو پهن کرد و
خوابید . آخه ببینین چه ناز خوابیده .....
فردای اون روز رفتیم سرعین و مهتا یه کیف انتخاب کرد . اینقدر کیفو دوست داری مامان جون که نگو .
هنوز از خودت جداش نکردی .
یه دفعه تصمیم گرفتیم حالا که تا اردبیل اومدیم تبریز هم بریم و رفتیم اونجا .
یعنی مرده قد و بالاتم دیگه عسلم . فدات بشه مامان
تو تبریز رفتیم یه پارک که اسمش ائل گلی بود . اونجا حاضر نشدی عکس بگیری .
اینم مجسمه شهریاره که با درخت درست کرده بودن و خیلی قشنگ بود .
یه جای دیگه هم رفتیم به نام مقبره الشعرا اونجا هم قشنگ بود . بازم تو شیطون بلا عکس نگرفتی .
اینجا هم رفتیم ناهار خوردیم و مهتا همه غذاشو داد به پیشی بخوره .
اونجا خیلی بهمون خوش گذشت دست عمه نسرین و لیلا جون و زهرا جون و عمو یوسف هم درد نکنه که خیلی
بهشون زحمت دادیم .
خوب خوشگلم اینم سفرناممون بود که برات نوشتم تا وقتی بزرگ شدی بخونی و لذت ببری .
مامان تو رو خیلی دوست داره چون تو تنها امید مامان تو زندگی هستی .