گشت و گذار بهاری و 4 ماهگی مهیار جون
سلام به مهتای گلم و مهیار فسقلی من
وای که چقدر بهار زیباست .... یعنی عاشقه بهارم ... هم خودم بهاریم و هم دختر خوشگلم ... مگه بهتر از اینم داریم ...
فصل قشنگ ... دختر قشنگ ... مادر زرنگ .... هههه شعر گفتم و البته خودمو تحویل گرفتم خیلی
واقعا نمی تونم از لطافت بهار بگم ... فقط لذت می برم ....
تو روزای قشنگ بهار مهیار جون رو برای اولین بار بردیم زیارت .... امامزاده صالح تجریش و شاه عبدالعظیم ... ایشالا که
خدای مهربون همیشه محافظتون باشه گلای زندگیم ...
اینم مهتا با چادر خاله سوسکه
ببین مهیار جون چه خوشگل می خندی و البته نقاشی آبجی مهتا هم خیلی جالبه ...
و ببین چه ناز خوابیدی .....
و اما با دایی علی اینا و مامانی جون رفتیم پارک ملت ....
آخ جون نی نی های زن دایی هم کم مونده بیان .... هورا دوباره عمه شدم ... من که عاشق برادرزاده هام هستم
نمی دونم همه عمه ها اینطورین یا نه . اونم دوقلو به به .... خوش به حال هیوای ناز من
اینم تعجب و خنده مهیار جون تو پارک ... خوب بچم زمستونی بوده زیاد نرفته پارک ... نخندین بهش
و اما واکسن 4 ماهگی که خیلی سخت بود و شب بالای سرت بیدار بودم همش .....
راستی چهار ماهگیت مبارک قند عسل .... دیگه بعد واکسن بیحال بودی . تو خواب ازت عکس گرفتم ....
قدت شده 66 سانت و وزنت 7و 400 و دور سر هم 43 .... بگین ماشالا .....
و اما مهتا گلی این روزها باید بره مدرسه و خوب بعد اینهمه تعطیلی یکم سخته ....
و به شدت دوست داشت بره سینما برای فیل شاه ... رفتیم و مهیار هم تا 1 ساعت فیلم دید ولی بعدش
گریه و زاری کرد و اومدم بیرون ... در عوض مهتا جونی به خواستش رسید
اینم مهتا خانم در کنار بنر فیلشاه ....
یه روزم رفتیم پارک الهام .... و خیلی خوش گذشت ... اینم عکس مهتا جون که عاشقشم ....
دخترم خیلی نازه بگین ماشالا .....
خوب دیگه برم چون مهیار خان تو بغلمه و شلوغ می کنه ...