اولین و دومین مروارید مهیار جونی
هورا هورا مهیار ما 2 تا مروارید خوشگل داره ....
روز 2 خردادبود که دیدم سفیدی دندونت زده بیرون ... برای اینکه مطمئن شیم بهت با لیوان آب دادیم ...
دیدیم بعله پسر گلمون دندون دار شده ... مامانی جون هم سریع برات آش دندونی پخت گلم ... ایشالا که پرروزی
باشه قند عسل مامان .... فرداییش دیدم اااا دندون دوم هم دراومد .. مبارکت باشه گل پسر نازنازی ....
ولی خیلی اذیت شدی ... همش گریه و ناراحتی ... بالاخره سخته دیگه داری پله های ترقی رو طی می کنی خوب
عزیز دلم ....
اینجا هم خسته شدی و لالا کردی ...
تو وسایلی هم که بابت دندونی گذاشتیم طلا رو برداشتی معلومه حسابی سرت تو کاره ... می خوای
طلا فروش بشی دیگه نازم ....
اینم اولین لباسیه که وقتی مامانی فهمیده بود من باردارم برام خریده بود البته سر آبجی مهتا ...
چون فکر می کرد پسره ولی برای شما استفاده شد گل پسرم ...
وقتی با آبجی مهتا می ریم پارک ...
یه روز آبجی مهتا گفت بریم شهر بازی ژوپیتر تو کوروش ... مام رفتیم و پسرم هم کلی کیف کرد ...
اینم یه خواب خوش بعد از شهربازی ...
اینجا هم النگوهای آبجی مهتا رو برات امتحان کردیم ... اگه دخمل بودی مشکل طلا نداشتیما
خوب من برم که دیگه کلی کار دارم ....