مهیار جون و داستانهاش
سلام به مهتا جون و مهیار جونم ...
خوبین گلای من ....
اومدم از مهیار جونی بنویسم که الان ماشالا 4 تا دندون داره و حسابی هم شیطون شده ...
یعنی سریع تو آشپزخونست ... هر وقت هم که می خوابه می شه یه هلوی خوردنی ...
نمونه خرابکاری وقتی به وسایلای مامان دست پیدا می کنه گل پسر ...
و باز هم یه خواب ناز و شیرین ... چه فرشته نازی هستی آخه تو خوردنی من دقیقا مثل مهتا فقط اون توپولوتر بود ...
وقتی می ریم پارک یا توی خونه همش با راکت بدمینتون بازی می کنی خوبه اندازه خودته ها
خوش تیپ کی بودی شما آخه
هر جا بری اولین جای جالب برات آشپزخونست ...
مامان اینطوری بهت زرده تخم مرغ می ده .... و شما هم نوش جان می کنی عزیزم ... ایشالا گوشت بشه به تنت
و باز هم خرابکاری ادامه داره ...
عشقم داره بیسکوییت می خوره ...
و اما گل در گل رو ببینین ....
این عکس ها رو گذاشتم رو یخچال تا هر وقت دارم کار می کنم دو تا گلم رو ببینم ...
ایشالا خدا همه گلامون رو که میوه و حاصل زندگیمون هستن در پناه خودش حفظ کنه ...