اتفاقات اخیر
سلام به مهتای ناز مامان
چطوری خوشگلم ... نازگلکم .. میوه زندگی من .... ایشالا همیشه شاد و خندون باشی
اومدم برات بنویسم که اخیرا چه اتفاقاتی افتاده ...
اول از همه و نکته خیلی مهم اینه که دوچرخه سواری رو یاد گرفتی بدون کمکی ..... هورا و این یعنی یه
پیشرفت بزرگ برای نازگلک من ....
یه روز هم رفتیم مانتوی مدرست رو گرفتیم تا باهاش بری مدرسه و امسال دیگه بتونی برای خودت کتاب بخونی
اینم روبروی مهد دریای مهره که کلی باعلاقه می ری توش ...
راستی یه روز شرکت ما جشن بیست سالگی گرفته بود که شما اصرار داشتی با من بیای ... منم از خدام بود
چی بهتر از اینکه گل زندگیم تو جشن شرکت همراهم باشه ...
بهت کلی خوش گذشت مهتا گلی من ....
و اما خبر اصلی اینه که داری از تنهایی درمیای و طبق گفته دکتر داری داداش دار می شی ... یه داداش توپول
موپول .... می دونم عاشق آبجی بودی ولی خوب داداشم خیلی خوبه .... کلی باهاش بازی می کنی
اینم شام به مناسبت ورود داداش مهتا گلی که بابا طاها زحمتش رو کشیده و ما رو مهمون کرده ...
خوب دیگه اینکه دندونات داره درمیاد و هنوز نصفه نیمست .... یکم طول می کشه تا کامل بشه و دختر نازم
رو حسابی خوشگلتر کنه ....
اینم یه بوس خوشگل از طرف داداشی برای مهتا گلی ....