مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره
مهیار جونمهیار جون، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

هدیه های آسمانی

اولين تولدي كه مهتا جون رفت

سلام عزيزم ديروز رفتيم تولد امير جون پسر دوست بابا كلي هم خوش گذشت ... همه چيزو با تعجب نگاه مي كردي ببين آخرشم خسته شدي و خوابيدي       اين آقا پسرم اميره كه تولدش بود اين دختر خانوم خوشكلم هانا جونه ...       اينم اون ماشين خوشگله اميره كه مامان مي خواد برات بخره تا باهاش قام قام كني  عسل مامان      شب قبلشم رفته بوديم پيش دوستاي بابا تو كرج ... اونا بردنت بيرون و برات اين لباساي نازو كه تو تولد پوشيدي خريدن   با يه پوتين بامزه ... واقعا دست عموها درد نكنه اين موزيك ساز با عروسك رقاص بامزه رو هم اونا برات خريدن مامان جون     ...
23 مهر 1390

اولين سوپ براي مهتا گلي

       امروز براي اولين بار مامان برات سوپ درست كرد خوشگل من ... هنوز خوابيدي و نخوردي .... اميدوارم خوب بخوري و حسابي تپل مپل بشي عزيز دلم   نوش جونت .... اينجا هم داري با دست سخنراني مي كني ...   اينجا حاضر شدي كه بري ديدن مامان جوني چون از مشهد اومده عزيزم ...       اينا رو هم خودم دوست دارم برات مي ذارم ...             اين لباس خوشگلو مامان جوني و بابا جوني از مشهد برات آوردن ... اين كش موي بامزه رو هم زن دايي زهرا برات آورده           اينم مهتا در لباس جديد   ...
21 مهر 1390

روز دختر مبارك عزيزم

    سلام به مهتاي من  امروز روز دختره و مامان و بابا به همين مناسبت برات يه ماشين خريدن عسل خانوم ... نمي دونم دوستش داري يا نه ببين ... مامانم پشتت وايساده رانندگي مي كنه ...               به اينم مي گن خواب 180 درجه وي‍‍ژه  مهتا گلي :        اينجام دايي علي تو شكمت بادكنك گذاشته تا تو هم ني ني بياري ....             ...
7 مهر 1390

يه خنده ناز

  امروز آخرين روز شهريور بود و مهتا خيلي ناز خنديد ...                   اينم يه خواب خوشمزه بعد اين خنده هاي ناز ...         ...
31 شهريور 1390

5 ماهگيت مبارك باشه عزيزم

    سلام خانوم خوشگل من ... چطوري شكوفه بهاري من ... امروز 5 ماهه شدي ... چه زود گذشت مهتا گلي ... انگار همين ديروز بود كه فهميدم تو رو دارم ... الان 5 ماه گذشته و مامان و بابا هر روز كه مي گذره بيشتر عاشقت مي شن .... جوري كه مي گن قبلا بي مهتا چطور زندگي مي كرديم ؟؟؟ عزيزم الان دو فصل رو تجربه كردي بهار و تابستون .... دو روز ديگه فصل پاييز مياد و اون رو هم به اميد خدا با هم سپري مي كنيم ... عزيزم ايشالا گل باشيو عمرت گل نباشه ...   اينك كيكت مامان خلاقي داري ها نه ؟؟؟       اينم يه خنده ناز البته تكون خوردي تار شده ولي دوستش دارم ...            ...
29 شهريور 1390

نشستن و غذا خوردن مهتاي ناز مامان

  سلام ناز نازي ... خوبي مامان جون ... قربونت برم من  براي اولين بار نشستي  و خودتم از اين كار تعجب كردي ... آره 24 شهريور بود كه ديگه واسه خودت خانومي شدي ... ببين هم نشستنتو و هم تعجب كردنتو            راستي 25 شهريور هم اولين وعده غذاي كمكي رو شروع كردي ... كه خيلي هم دوست داشتي مي دوني چي بود ... ؟؟؟ يكم فكر كن ... آره درست حس زدي حريره بادوم بود كه مامان جوني براي بار اول برات درست كرد و بهت داد ... دستش درد نكنه و نوش جونت عزيز مامان و بابا     راستي عزيزم ديروز وزنتم كردم شدي 8500 گرم و قدتم شده 68 ... ماشالا قد بلندي خانوم خوشگلم .. راستي از اي...
26 شهريور 1390