مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 13 سال و 23 روز سن داره
مهیار جونمهیار جون، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

هدیه های آسمانی

وقتي مهتا مشق مي نويسه

سلام به خوشگل خانوم من اين روزا خيلي مشق مي نويسي و نقاشي مي كني تازه كلي هم شعر بلدي يه توپ دارم قلقليه رو هم دوست نداري به قول خودت مامان نخون اصلا بدم مياد ... اينم مشق نوشتنت ....       اينجا هم داري كم كم از اكباتان خداحافظي مي كني ......             خوب من برم حالا كه خوابيدي به كارام برسم .....    ...
7 تير 1392

2 سال و 2 ماهگیت مبارک جوجه من

سلام به جوجه من یادمه وقتی تو شکمم بودی بهت می گفتم جوجولی یادش بخیر راستی ٢ سال و ٢ ماهه شدنت مبارک عسلم .......... رفته بودیم عروسی و کلی اونجا رقصیدی و بازی کردی .......... کلا خیلی با بچه ها بازی می کنی یعنی دیگه مامان و بابا رو نمی شناسی ......... فقط میگی نی نی بلم ..........     بستنیش خوشمزست ؟؟؟؟؟؟     اینجا هم که لم دادی ........   چند تا عکس دیگه هم می ذارم که تو اکباتان برات گرفتم ...... فضای سبزش واقعا فوق العادست ...       اینجا هم که دیگه کلی ناز کردی واسم ......     ...
2 تير 1392

مهتا جون به ديدن دختر دايي هيوا مي رود

سلام به قند عسلم ... خوبي خوشگلم ... اين روزا ياد گرفتي همه رو جون صدا مي كني مامان جون ماماني جون هيوا جون مخصوصا وقتي يه كاري داري خوب كلي سياستمداري واسه خودت ديگه ناز ناز من 15 خرداد رفتيم ديدن هيوا جون ...... واي اينقدر كوچولو و خوردني بود كه نگو ...... وقتي شير مي خورد آدم كيف مي كرد ...... تو هم خيلي دوسش داشتي و بوسش كردي ...... خلاصه كه خيلي شيرين و ناز نازيه عسل عمه اينم هيواي نازم ...     آخي نازي اينجا مثل اين عروسك كوچولوهاي نازه عزيزم   اينم تو راه رفتن ازت گرفتم ......       اينم دختر دايي و دختر عمه با هم ......       مهتا جون يه وقت جوجو رو...
22 خرداد 1392

مهتا دختر عمه شد

سلام دختر عمه مهتا خوبي ديشب هيوا جون دختر دايي علي و زن دايي زهرا به دنيا اومد . ايشالا كه قدمش مبارك باشه متولد 13 خرداد شد . يعني شما دو سال و يك ماه از هيوا جون بزرگتري ... ايشالا كه هم بازي خوبي براي هم بشين .... اينم مامان مريم براي هيوا جون درست كرده       اينم مهتاي محجبه .هههه از لبنان اومدي مادر ؟؟؟؟؟؟؟           اينجا هم رفتي حموم و اومدي بيرون .....           ...
14 خرداد 1392

خستگي مي دوني يعني چي ؟

يعني اين كه آدم اينطوري رو زمين و هوا خوابش ببره ...... اينم 3 نماي مهتا ...... 3 نما رو كسايي كه درس نقشه كشي گذروندن مي دونن يعني چي         يعني آدم اينقدر نقاشي بكشه اونم با مداد شمعي تا اينطوري لنگ در هوا بمونه هههههههه و اينجا هم مهتا عمو قناد نگاه مي كنه ..... آخه ديگه برنامه نبود نگاه كني مادر جون         بس كه برنامش قشنگه با يه فلش برگشتي سمت دوربين ..... آخر برنامه كودكه خوب .....     راستي تا حالا خرگوش از نزديك ديدين ..... نديدين ؟؟؟ خوب ببينين ......   مامان فداي خرگوش كوچولوش بشه ......   راستي همين روزا هيوا توپولي د...
10 خرداد 1392

مهتا براي اولين بار به مشهد رفت

سلام به خوشگل مامان .... خوبي عزيز مامان عسل مامان ....... وقتي رفتم بيمارستان نذر كردم كه ببرمت مشهد ... امام رضا هم طلبيد و با ماماني رفتيم مشهد ....... خيلي خوب بود جاي همه خالي اونجا يه آخوند ديدي يه دفعه گفتي: مامان ببين ...... خميني چادر سر كرده ....... يعني منو ماماني تركيديم از خنده تازه اونجا خاله سيما و آنيتا جون رو هم ديديم ......... اينم عكستون   قربونت برم كه اينقدر مهربوني دوستتو بغل كردي     اونجا هر بچه اي رو مي ديدي مي گفتي با ني ني بازي كنم ......... خلاصه خيلي اجتماعي هستي   اينجا تو هواپيما نشتي براي اولين بار ...... گفتي مطالعه كنم يه وقت وقتم هدر نره     البت...
3 خرداد 1392

وقتي مهتا به بيمارستان ميره

سلام به مهتاي نازم واي اگه بدوني ديروز چي كشيدم و تو چي كشيدي يعني حتي حاضر نيستم يه لحظش تكرار بشه عزيزم يادته مي گفتم دماغت بو مي ده مي دوني علتش چي بود .... ؟؟؟؟؟ يه تيكه پوست شكلات كرده بودي تو بينيت و 3 ماهه منو كشتي اما ديگه دلو زدم به دريا و بردمت بيمارستان واسه آندوسكوپي واي وقتي بردنت اتاق عمل تا بيارنت هزار بار مردم و زنده شدم نمي تونم توضيح بدم كه چقدر بد بود ....... خدا به هيچ مادري نشون نده ولي بازم خدا رو شكر كه درش آوردن و ديگه بيني خوب مي شه خدايا هزار بار شكرت اينم عكس خودت و جسم خارجي نامرد         اينم جسم خارجي كه كلي بهش فحش دادم به اندازه كل نگراني هاي اين 3 ماه نگهش...
27 ارديبهشت 1392

تولد دو سالگي كفشدوزك كوچولو

  تولد دو سالگيه كفشدوزك دو ساله روز تولد مامان مريم برگزار شد . ...... الهي مامان فداي كفشدوزك كوچولوي نازش بشه .......                         بقيه عكسها رو هم مي ذارم تو ادامه مطلب تا وقتي بزرگ شدي ببيني و لذت ببري عسلكم ...  اينم بقيه عكسها                                                            ...
20 ارديبهشت 1392

روز مادر مبارک

سلام عزیزم خوبی ............ امسال دومین سالیه که من به جمع مامانا اضافه شدم ........... وای که چه حسیه .......... نگرانی و اضطراب .......... خوشحالی و شعف از دیدن بالندگی تو هر کلمه ای که می گی و هر پیشرفتی که می کنی انگار که دنیا رو به من داده باشن .......... هر چی بزرگتر می شی بیشتر قدر مامان خودمو می دونم ........... یعنی مامانی عزیز که این روزا بیش از همیشه بهش زحمت می دیم ......... مامانی عزیز خیلی دوست داریم با جون و دل ............
11 ارديبهشت 1392

مهتا در برج ميلاد

سلام به مهتاي نازم   خوبي خوشگلم ...... سه شنبه شب تصميم گرفتيم بريم برج ميلاد آخه هوا خيلي تميز بود . تهران و همچين هوايي !!!!!!!!!  خلاصه رفتيم و كلي هم براي خودمون و تو عزيز دلم جالب بود ........ اينم چند تا عكس از اونجا                      عاشق اين پرچما شده بوديا ...... آخه الان همه مارك ها رو ياد گرفتي تا آرم مترو مي بيني مي گي كارت مامان ........ يعني كارت مترو مامان اين آرمو داره بانك ملت .... بستني ميهن ..همراه اول .... خلاصه كلي نمك داري هر چي بگم كمه قربونت برم  ...
6 ارديبهشت 1392