مهتا جونمهتا جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
مهیار جونمهیار جون، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

هدیه های آسمانی

تولدت مبارك خوشگل خانوم

سلام سلام هورا ....... مهتاي من 2 ساله شد ...... تولدك مبارك گلكم خوشگلكم ............ ايشالا كه هميشه شاد و سالم باشي عزيزم امسال سال خوبي رو پشت سر گذاشتيم ولي آخرش بد تموم شد ......... و چند روز پيشم به شدت مريض شدي ....... يه ويروس بدجنس كه شكستش دادي ........ اما الان خيلي لاغر شدي ............ ايشالا زودي خوب مي شي ....... و اما بينيتم هنوز خوب نشده و من اين چند وقت رو خيلي بد سپري كردم عزيزم ......... باور كن مادر بودن خيلي سخته ........... خيلي سخت تر و شيرين تر از اوني كه مي شه تصور كرد ........  آرزو مي كنم هر چي خوبي تو اين دنيا هست مال تو باشه و مال همه بچه هاي دنيا  ايشالا كه هميشه چراغ خونمونو روشن ن...
29 فروردين 1392

اولين سفر سال جديد

سلام به مهتاي دوست داشتني من  رفتيم زنجان و عمه ها و عمو حامد و آقاجون و مادرجون و همه دخترعمه ها و پسرعمه علي رو ديديم . اونجا همش با بچه ها بازي مي كردي و مي گفتي بازي بوكونم ....... خلاصه خيلي بهت خوش گذشت و كلي با بچه ها بازي كردي .........  اينجا حاضر شديم كه بريم و مهتا با كيفش كه خيلي دوستش داره منتظره بابا طاهاست ...      اينجا هم با سارا عكس گرفتي ....     راستي اين كفشاي خوشگل قرمز هم عيدي مامانيه دستش درد نكنه خيلي نازه     اينم يه هاپوي كوچولو كه كلي ازش خوشت اومده بود ....     اينجا هم از عيد ديدني خسته شدي و رفتي لالا     ...
5 فروردين 1392

سال نو مبارك

هورا اينم سال 92 مهتاي عزيزم سال نوت مبارك اين دومين عيديه كه هستي و شدي عسل زندگي ما ايشالا امسال سال خوب و پرباري برامون باشه و روزهاي كودكيت به خوبي و خوشي بگذره ... ايشالا كه روح مامان بزرگ شاد باشه و ديگه تو سال جديد غم نبينيم اينم مهتا بعد از حموم به مناسبت سال نو     اينم لحظه سال نو بدون هفت سين البته چون امسال هفت سين نداشتيم به خاطر مامان بزرگ عزيز       به اينم مي گن كشف حجاب در مملكت اسلامي .......     راستي لباستو خودم دوختما نمي دونم دوست داري يا نه .......... اينم عسل بابا طا و خود بابا طاها     عزيزم دوست داريم هزار تا .....   ...
30 اسفند 1391

23 ماهگيت مبارك مهتا گلي

سلام به مهتاي نازم الان كه دارم برات مي نويسم خوابيدي اونم چه خوابي ...... اول حسابي خراب كاري كردي بعدم لالا        خوب اما برات بگم كه هنوز بوي بينيت خوب نشده و من بسي نگرانم ..... نمي دونم چرا شايد هنوزم يه چيزايي توش هست خلاصه اين كه اذيت مي كني منو امروز چهارشنبه سوريه و به شدت صداي ترقه مي ياد بهتره كه خوابيدي جونم واست بگه فردا سال 91 تموم مي شه و مهتاي من يه ماهه ديگه مي شه دو ساله مامان فداش بشه ... 23 ماهگيتم مبارك باشه .... اين روزا ازت مي پرسم توپول كي هستي ؟ مي گي مامان عسل كي هستي ؟  مي گي بابا طا  امسال تصميم ندارم 7سين بذارم به خاطر مامان بزرگ ......... ايشالا سال بعد برات...
29 اسفند 1391

شيطنت ها كار دستمون داد

 سلام مهتاي نازم امروز خيلي عذاب كشيدي ........ مي دوني چرا چون رفتيم دكتر و آقاي دكتر دو تا مغز تخمه آفتابگردون از تو بينيت درآورد .... اينقدر گريه كردي كه من ديگه ضعف كردم ......... ولي بازم خدا رو شكر كه در اومد ........ نمي دونم چرا هر چي دستت مي ياد مي كني تو بينيت بس كه شيطوني دخمل .......... يه چند روز بود احساس مي كردم يه بوي بد از بينيت مي ياد ... اين بود كه شك كردم و بردمت دكتر ديدمت بعله دختر خانوم شيطون ما شيطنت كرده بازم شكر خدا كه فهميديم و درش آورديم حالا بايد چند روز دارو بخوري تا مشكل بوي بينيت هم رفع بشه قند عسلم .......... الان مي فهمم مامانم و به تبع اون مامان بزرگم چقدر زحمت كشيدن تا ما ها رو بزر...
23 اسفند 1391

چند روز سخت

سلام به مهتاي نازم خوبي مامان فدات بشه ........ هميشه اينجا برات خبراي خوب داشتم اما الان خبر خوبي ندارم ............. جمعه 18 اسفند بهمون خبر دادن كه مامان بزرگ مهربون رفته پيش خدا مهتا جون مامان بزرگ تو رو خيلي دوست داشت . مي گفت هر روز كه از خواب پا ميشه اول از همه عكس تو رو مي بوسه عزيز دلم ......... اين اواخر همش به من مي گفت مهتا رو بيار ببينم منم مي گفتم ايشالا عيد اما نمي دونستم كه ديگه براي مامان بزرگ مهربونم عيدي در كار نيست ............. خدا روحشو قرين رحمت كنه ......... دلم مي خواد هر كي اين پستو مي خونه براي مامان بزرگ مريم فاتحه بخونه ........... اينقدر مهربون و دوست داشتني بود كه الان حتما جاش خوبه مامان بز...
23 اسفند 1391

22 ماهگيت مبارك عسل بابا طا

سلام به مهتاي نازم مبارك باشه خوشگلم ... ديگه كم مونده تا دو سال ماشالا ياد گرفتي مي گي ماشالا اينقدر بامزه كه نگو هر چي هم دايي بهت مي گه عسل دايي هستي مي گي نه عسل بابا طا شيطون رو خيلي بامزه مي گي كلي رنگ ياد گرفتي جمله هاي دو كلمه اي رو مي گي دندون 18 رو هم درآوردي و ماشالا كلي پيشرفت كردي الان كلي چيزاي بانمك مي گي كه نمي شه همشو نوشت ولي صداتو ضبط كردم تا بزرگ كه شدي بشنوي و ببيني چه گوله نمكي بودي مامان فدات بشه . وقتي نماز مي خوني اين شكلي مي شي           ...
7 اسفند 1391

دختر چادري

اينم دخمل چادري من يعني به عبارتي خاله سوسكه   مامان قربونت بره عسل اين روزا مي پرسم مهتا چيه مامانه مي گي عشل   ...
17 بهمن 1391

مرواريد 17 رو هم صيد كردي قند عسلم

سلام عزيزم خوشگل مامان الان ديگه 17 تا مرواريد خوشگل داره . مبارك باشه ديگه فقط 3 تا مونده از مرواريداي خوشگلت جيگر مامان اين روزا اينقدر بامزه حرف مي زني كه نگو . ياد گرفتي مي گي سلام البته مي گي سلا و يه جور خاص مي گي . خيلي بامزست  
11 بهمن 1391