سفر به امامزاده داوود
سلام به گلای مامان
خوبین عزیزای من .... 29 اسفند که آخرین روز سال 97 بود ، تصمیم گرفتیم بریم امامزاده داوود
ولی چه هوایی چه برفی ... اصلا عالی ... جای همه خالی ... شعر گفتما دقت کردین ...
مهیار تا حالا همچین برفی رو ندیده بود ... اولش مات و مبهوت بود و بعدش دوست داشت بازی کنه ....
مهتا هم که طبق معمول عاشق برف بازی
خلاصه اینکه خیلی خوش گذشت و جای همه خالی بود ...
اینم چند تا عکس از خوابیدن و خوردن مهیار نازنازی ...
اینجا دیگه خیلی خوابش میومد تا غذا خورد خوابید ... فدات بشه مامان نازنازی
اینم به وقت بستنی خوری ...
مهیار خان ما بدجوری عاشق رانندگی هست ... اصلا یه چی می گم یه چی می شنوید ...
همش سوییچ به دسته ... کلی هم وارده که جای سوییچ کجاست ... برف پاک کن و این حرفا
اینجا هم رفته آرایشگاه که واسه عید خوشگل موشگل بشه ...
آخه چقدر مظلوم ... بمیره مامان برات خوشگلی
اینم یه جور رانندگیه دیگه ...
خوب دیگه برم که کلی کار دارم برای سال نو ...
راستی سال نو همه پیشاپیش مبارک ...