اومدن عشق ناب زندگیم

رفتم دکتر و بعد از سونو که گفت خوشکل مامان الان ۳.۳ کیلو شده دکتر گفت که تو تا ۲۹ فروردین یا شایدم زودتر میای ... منتظرم ولی این انتظار سخته خیلی سخت

خونه موندم و به خاطر خوشکلم تنهایی رو تحمل می کنم البته تنها نیستم که ... عشق مامانی هم باهاشه و با تکوناش حسابی خوشحالش می کنه ...

خوشحالم یا تو شوکم خودمم نمی دونم ... یه روز فهمیدم که تو وجودم جوونه زدی... شاید اون روز شادی کردم و جشن گرفتم اما باور نکن که من اون روز معنی داشتن تو رو درک کردم... مادر شدن من ماه به ماه با تو شکل گرفت... این روزا روزاییه که این مادر شدن به بار میشینه... ازت ممنونم به خاطر اومدنت... به خاطر موندنت... ازت ممنونم به خاطر این نه ماه... به خاطر اون چیزی که نبودم و الان هستم... مادر شدن من کم کم با وجود عزیز تو رشد کرد و  با تولد تو منم متولد میشم... من همین روزا مادر میشم... هیچ وقت تا این حد معنی این کلمه رو درک نکرده بودم... کلمه ای که فقط به یه شکل میشه معنیش کرد... عشق بدون حد و مرز... وقتی که قدمای نازتو توی این دنیا گذاشتی یه وقت نترسیا... وقتی گذاشتنت رو سینه م بهم اعتماد کن... من همونیم که نه ماه باهات حرف زدم و اسم قشنگتو صدا کردم... من همونیم که نه ماه به عشق تو همه جور سختی رو تحمل کردم... من همونیم که نه ماه برات لالایی خوندم... من همونم مامانی... وقتی رو سینه من خوابیدی بهم گوش کن... من صدات میکنم... من بهت خوش آمد میگم... بعد بابایی مهربونت اون بیرون منتظرته... تو آغوش گرمش آروم باش تا منم بیام پیشتون... آخ که خوش به حالت ... نمیدونی رفتن تو بغل بابایی چقدر کیف میده... واسه منم جا بذاریاااااا... وااااااااای مامانی یعنی اون لحظه ای که برای اولین بار شیر میخوری چه جوریه؟ فکر کنم زمان یه لحظه برای من بایسته....سعی کن با قدرت شیر بخوری... وااااااااای وقتی صدای نفساتو موقع شیر خوردن تصور میکنم نفسم بند میام...  چه روزایی به من و بابایی میگذره... همه میگن این روزا خوب بخواب که  قوی باشی.. مگه میشه؟

 خیالت راحت خدا جونی فرشته هاشو میفرسته پیشمون... همه چیز رو براهه... همه منتظرتن....  تو دل مامانی راحت راحت بخواب...  هردومون روز بزرگی رو پیش رو داریم... عاشقتم... یه روز معنی این حرفمو میفهمی... یه روزی که جای الان من نشسته باشی...