یلدای 96 و تولد بابا طاها
سلام به دو تا میوه زندگیم ....
امسال تولد بابا طاها یه جور دیگه بود . یه تولد چهار نفره ... آخه امسال مهیار جونی هم به جمعمون اضافه شده
اینم مهیار خان یلدایی ....
و اینم مهتا گلی یلدایی ...
اینم بابا طاها با دخمل و پسر نازنازی ...
مهیار با یه آرامش خاصی تو بغل باباشه ... به قول علی دایی یه حالت بلوتوثی خاص
شایدم وای فای و وایرلس
و اینم نمایی دیگه از آبجی مهتا
بابا طاها امسال کادوی تولد خوبی گرفته بود ... تولد مهیار جون قند عسل .... دیگه بچه ها هم گفتن
حالا که بابا کادوی اصلی رو گرفته ، ما هم یه کادوی کوچولو براش بگیریم ... این شد که برای بابا یه
تبلت خریدن ... ایشالا که خوشش اومده باشه ....
مهتا تو مدرسه هم جشن یلدا داشت و در کنار خانم معلم و دوستاش کلی بهش خوش گذشت ...
این نقاشی خوشگل رو هم هیوا جون برای مهتا گلی کشیده به مناسبت آبجی شدنش ... دستت درد نکنه
هیوا توپولی عمه .... ایشالا مهتا هم از این نقاشی ها واسه تو بکشه عزیزم
و اما یاد ایام کردم ... مهتا گلی با چشمای درشت که هیوا رو بغل کرده ... یادش بخیر ...
اینم مهتای زمستونی ...
و اینم مهتا وقتی از خودش سلفی می گیره ....
و اینم نقاشی مهتا گلی از خانواده جدید ما
اینم مهیار جونی وقتی به زور پستونک بهش می دم و اخم می کنه ....
اینم چند تا عکس دیگه از مهیار جون ....
در خماری و وقتی موهاش فشن شده ....
و اینم با عروسکاش ....
اینم نمای نزدیکتر ....
یه روز هم به خاطر مهتا جون رفتیم شهربازی ژوپیتر تو مرکز خرید کوروش و داداشی هم باهاش رفت ...
اینجا مهیار جون 23 روزشه ....
گاهی هم مهتا داداشی رو با نوازش می خوابونه ....
اینم چند تا عکس از خواب مهیار خان که واقعا با ارزشه ... چون بعد از ساعت ها تلاش موفق شدیم
که بخوابونیمش
و در آخر هم دستهای ناز داداشی ....
ایشالا خدا هم بچه ها رو برای پدر مادر ها حفظ کنه و هیچ پدر و مادری ناراحتی فرزندش رو نبینه