هدیه های آسمانی

سلام سلام .... صد تا سلام  گل پسرم 5 ماهه شده ... بگین ماشالا ... چشم نخوری ایشالا .... مهیار عزیز من 5 ماهگی مبارک ... خوشگل مامان دیگه حسابی آقا شده .... ماشالا کلی حرف می زنه باهامون .... کلی حرکت انجام می ده ... الان تو رورویک می شینه و راه می ره . غلت می زنه و کلی شیرین عسلی دیگه ... صبح ها که از خواب پامی شه اول بغلش می کنم و کلی با هم حال می کنیم . بعد می ره آبجی مهتا رو بیدار می کنه  که بره مدرسه ... قربونت برم من پسر خوشگلم ...  مامان و آبجی مهتا هم برات یه کیک خوشمزه پختن که 5 ماهگیت رو جشن بگیریم عزیزم .... ایشالا صد ساله بشی  عشق مامان ....       ...

چه بهاری چه هوایی به به ... امسال بهار خیلی زیباست ... زیباتر از همیشه ... بارونی خنک ملایم ... خلاصه هر چی از زیباییش بگم کمه  دو تا گلای منم بهاری شدن .... بهاری و زیبا و خوشبو .... اینم یه گشت و گذار خوب در توچال ... واقعا بهار فصل زیباییهاست و مخصوصا اردیبهشت .... خدایا شکرت      راستی برای مهیار جون کالسکه خریدیم که وقتی می ره بیرون راحت باشه عشقم ...   اینم وقتی خوابه و می ره دنبال آبجی مهتا ... قربون اون معصومیت نازت برم من    وقتی با مامان تنهایی می ره هایپراستار که خرید کنه ...   و وقتی که خوابش میاد و خیلی مظلوم می شه ... &n...

تولد تولد تولدت مبارک ....  مهتا جونم سلام ... باورم نمی شه 7 ساله که تو منو مادر کردی و این لذت زیبای زندگی رو به من چشوندی ... عزیزم تولد 7 سالگیت مبارک 7 سال پیش در چنین روزی ساعت 9 صبح چهارشنبه به دنیا اومدی و امروزم چهارشنبست . یعنی 7 سال گذشت ... 7 سال پر از خوشی بودن تو ... پر از استرس های مادرانه ... پر از خنده های زیبای تو .... گل زیبای زندگی من امسال  تولدت رنگ و بوی دیگه ای داشت ... آخه امسال یه داداش خوشگل هم داری .... داداشت خیلی دوستت داره ... شب  به مناسبت تولدت ، شام رفتیم بیرون و مهیار داداشی نخوابید ... اونجا تو بغل من همش بهت می خندید ... داشت تولدت رو بهت تبریک می گفت ... اینقدر تو رو د...

سلام به مهتای گلم و مهیار فسقلی من  وای که چقدر بهار زیباست .... یعنی عاشقه بهارم ... هم خودم بهاریم و هم دختر خوشگلم ... مگه بهتر از اینم داریم ... فصل قشنگ ... دختر قشنگ ... مادر زرنگ .... هههه شعر گفتم و البته خودمو تحویل گرفتم خیلی  واقعا نمی تونم از لطافت بهار بگم ... فقط لذت می برم ....  تو روزای قشنگ بهار مهیار جون رو برای اولین بار بردیم زیارت .... امامزاده صالح تجریش و شاه عبدالعظیم ... ایشالا که  خدای مهربون همیشه محافظتون باشه گلای زندگیم ...     اینم مهتا با چادر خاله سوسکه    ببین مهیار جون چه خوشگل می خندی و البته نقاشی آبجی مهتا هم خیلی جالبه ......

سلام سلام صد تا سلام ...  نرم نرمک می رسد اینک بهار .... خوش به حال روزگار  نوروز 1397 مبارک باشه ... ما که امسال یه سین دیگه به هفت سینمون اضافه شده ... آره سید مهیار  امسال اولین عید گل پسر قند عسل بود ...  ایشالا که سال 97 برای همه سالی پربار و سرشار از خوشی و سلامت باشه ... همینطور برای میوه های زندگیم    اینم هفت سین امسال ما      پیام تبریک مهتا جون که با دست خط خوشگل خودش نوشته ... خانم دکتر مامان      و هفت سین مدرسه ...     اینم مهیار قند عسل منه که می خواد برسه خواستگاری    &n...

مبارک مبارک 3 ماهگیت مبارک  سلام به عزیزای دلم ... مهیار جونمون 3 ماهه شده ... هورا ... هورا ... به همین مناسبت من و آبجی مهتا برای گل پسر قند عسل یه جشن کوچولو گرفتیم ...              دیدی آبجی مهتا چقدر دوستت داره و هواتو داره ... ایشالا برای هم خواهر و برادر مهربونی باشین ...      این بادی قرمز مال آبجی مهتا بودا ... ببین اندازت شده گوگولی من .... قربون اون قیافه متعجبت بره مامان      و اما معرفی می کنم ....      دکتر سید مهیار مرتضوی ....    &n...

سلام به مهتای نازم ... چطوری آبجی کوچولو ... الان دیگه واسه خودت یه آبجی حسابی شدی قربونت برم من ... امروز قرار بود حرف ص رو تو مدرسه یاد بگیرین و ما باید برای بچه های مدرسه کادو می بردیم .....  من از چند وقت پیش دست به کار شده بودم و برات همه چیزو آماده کرده بودم که جلوی دوستات و معلمت سربلند باشی ...  معلمت بهت گفته مهتا جون تو آخرش دکتر می شی ... معلمت هم فهمیده که ماشالا چقدر زرنگ و باهوشی عزیزم ...  ایشالا موفقیتتو ببینم نازگلکم ...  برای دوستات صابون گرفتیم و منم پاستیل و شکلات صدفی درست کردم و قرص نعناع هم گرفتیم ... با داداشی اومدیم مدرسه  و حسابی بچه ها تشویقت کردن .... اینم عکساش .... ...